فايل ماركت

دانلود مباني نظري و پيشينه پژوهش ,فصل دوم مباني نظري و پيشينه پژوهش ,نمونه سوالات آزمون استخدامي اموزش و پرورش تفكيك رسته ها,دانلود پاورپوينت,طرح توجيحي با لينك مستقيم

مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره سرطان

۳۴ بازديد

مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره سرطان


برچسب ها : مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره سرطان , مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره سرطان , مباني نظري پژوهش , پيشينه پژوهش , فصل دوم پايان نامه

 

در 29 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع سرطان

 

 

2-1.    بيماري سرطان

 

سرطان واژه اي است كه براي طيف وسيعي از بيماري ها كه همراه با تكثير غير قابل كنترل سلولي و تهاجم به اعضاي ديگر بدن است، به كار برده مي شود. سلول هاي سرطاني مي توانند از طريق خون يا سيستم لنفاوي به بخش هاي ديگر بدن انتقال يابند. بيش از دويست نوع سرطان وجود دارد كه اغلب براساس عضو يا نوع سلولي كه درگير مي شود نام گذاري مي شوند(يعقوبي جويباري، فراستي نسب، و آزاده، 1392).

 

در واقع سرطان نوعي از بيماري است كه با رشد كنترل نشده سلولي و تهاجم به بافت هاي موضعي و متاستاز سيستماتيك مشخص مي شود (هالت[1]، 2000). عليرغم پيشرفت هاي قابل توجه علم پزشكي، سرطان همچنان به عنوان يكي از مهم ترين بيماري هاي قرن حاضر و دومين علت مرگ و مير بعد از بيماري هاي قلب و عروق مطرح است. در حال حاضر بيش از 7 ميليون نفر در جهان در اثر ابتلا به سرطان جان خود را از دست مي دهند و پيش بيني مي شود كه تعداد مبتلايان تا سال 2020 سالانه از 10 ميليون به 15 ميليون نفر برسد(حسن پور دهكردي، 1386).

 

تاكنون بيش از دويست نوع سرطان شناخته شده است كه به طور كلي در چهار گروه قرار مي گيرند(يعقوبي جويباري و همكاران، 1392):

 

كارسينوم: حدود 85 تا 90% سرطان ها را شامل مي شود كه شامل تومورها ي سفتي است كه از لايه خارجي يك بافت منشا مي گيرند. مثال هايي از كارسينوم شامل كارسينوم پستان، ريه، حالب، روده، مريف معده و كليه مي باشد.

 

لنفوم ها يا سرطان هاي سيستم لنفاوي: شامل سرطان هايي است كه علت توليد سلول غير عادي در آنها، عملكرد غير طبيعي غدد لنفاوي يا طحال مي باشد. لنفوم مي تواند سبب ايجاد تومورهايي سفت در نقاط مختلف بدن گردد.

 

لوسمي: تومورهايي هستند كه مغز استخوان را كه در سيستم گردش خون نقش مهمي دارد درگير مي كنند و سبب ايجاد سلول هاي غير طبيعي در خون مثل گلبول هاي سفيد غير طبيعي مي گردند.

 

ساركوم ها: تومورهايي سفتي هستند كه از بافت همبندي (بافت هايي كه باعث پيوند اعضاي بدن به هم مي شوند) عضلات، استخوان ها، اعصاب و ساير اعضا منشا مي گيرد(يعقوبي جويباري و همكاران، 1392).

 

2-2-1.      سرطان هوچكين و نان هوچكين

 

در سال 1832 ميلادي توماس هوچكين (يك پزشك انگليسي) براي اولين بار اين نوع بيماري را شرح داد. دكتر هوچكين براي اولين بار سير باليني لنفوم هوچكين و غير هوچكين را به روشني نشان داد. لنفوم هوچكين در سالهاي 1970 سبب مرگ تقريبا تمام مبتلايان مي شد (ماهوري، 1386).

 

بيماري هوچكين از گروه سرطان هايي است كه لنفوم ناميده مي شوند. لنفوم يك واژه عمومي است كه به سرطان هايي اطلاق مي شود كه در سيستم لنفاوي به وجود مي آيند. سيستم لنفاوي بخشي از سيستم ايمني بدن است.  اين سيستم به بدن كمك مي كند تا با بيماري ها و عفونت ها مقابله كند. سيستم لنفاوي شامل شبكه اي از عروق باريك لنفاوي است كه مانند عروق خوني در تمام بافت هاي بدن منشعب مي شوند. عروق لنفاوي درون خود، لنف راحمل مي كنند كه يك مايع آبكي بي رنگ است كه حاوي سلول هاي مقابله كننده با عفونت، به نام لنفوسيت مي باشد. در طول اين شبكه عروقي، اندام هاي كوچكي به نام غده لنفاوي وجود دارد. خوشه هايي از غدد لنفاوي در زير بغل، كشاله ران، گردن، قفسه سينه و شكم يافت مي شوند. بخش هاي ديگر سيستم لنفاوي طحال، تيموس، لوزه ها و مغز استخوان مي باشند. بافت هاي لنفاوي همچنين در ساير قسمت هاي بدن نظير معده، روده ها و پوست يافت مي شوند(ماهوري، 1386؛ غياثونديان، 1391).

 



[1] Holt, J

 

 

خريد

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره سرطان , مباني نظري پايان نامه روانشناسي درباره سرطان , مباني نظري پژوهش , پيشينه پژوهش , فصل دوم پايان نامه

دريافت فصل دوم پايان نامه در مورد احساس تنهايي

۲۲ بازديد

فصل دوم پايان نامه در مورد احساس تنهايي


برچسب ها : فصل دوم پايان نامه در مورد احساس تنهايي , فصل دوم پايان نامه در مورد احساس تنهايي

 

در 21  صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

 

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع احساس تنهايي

احساس تنهايي[1]

 

   احساس تنهايي به عنوان يكي از نشانه هاي افسردگي و نيز به عنوان يك عامل مستقل در ايجاد آسيب هاي روانشناختي مورد توجه بوده است(شيباني تذرجي، 1389، ص55). احساس تنهايي، گوياي كاستي ها و كمبودهايي در برقراري پيوندهاي عاطفي و اجتماعي است. به بيان ديگر، احساس تنهايي تجربه‌اي ذهني و آزار دهنده است كه گوياي كاستي‌ها و كمبودهايي در پيوندهاي عاطفي و اجتماعي ميان فردي است. ممكن است كسي در ميان گروهي باشد اما پيوندهاي اجتماعي و يا عاطفي خشنود كننده‌اي نداشته باشد و از احساس تنهايي شكايت كند. بنابراين، دور ماندن فيزيكي از ديگران به معناي تنهايي نيست؛ اگرچه تنهايي و تنها ماندن با يكديگر رابطه دارند. چيره شدن بر احساس تنهايي بي‌آنكه تماس دائمي و منظمي با ديگران داشته باشيم كاري بسيار دشوار است. افراد دچار تنهايي، بيشتر فرصت ارتباط‌هاي اجتماعي را از دست مي‌دهند، زيرا گرايشي به انجام اين كار ندارند(ديوريو[2] ،2003؛ نجاريان،1381).

 

    از نظر تاريخي، احساس تنهايي يكي از سازه هاي پيچيده ي روان شناختي و مورد بحث در بين فلاسفه بوده است. در آن زمان احساس تنهايي يك مفهوم مثبت به معناي كناره گيري داوطلبانه­ي فرد از درگيري هاي روزمره ي زندگي براي رسيدن به هدف هاي بالاترمانند تفكّر، مراقبه و ارتباط با خداوند تلقي مي­شد. اما امروزه در متون روان شناختي به احساس تنهايي مثبت پرداخته نمي شود. بلكه حالتي را درنظر مي گيرند كه در آن فرد فقدان روابط با ديگران را ادراك يا تجربه مي­كند و شامل عناصر اصلي و مهمي مانند احساس نامطلوب فقدان يا از دست دادن همدم، جنبه هاي ناخوشايند و منفي روابط از دست رفته و از دست دادن سطح كيفي روابط با ديگري است(دي يانگ گيرولد[3]، 1998). تاريخچه­ي مطالعات احساس تنهايي بيانگر آن است كه اين سازه در گذشته با مشكلات ديگري مانند افسردگي، كمرويي، خشم، رفتار خودانزواطلبانه و مانند اينها مفهوم سازي شده بود(تيكه[4]، 2009). اما در تعاريف و مفهوم سازي­هاي جديد، احساس تنهايي يك سازه ي روان شناختي مستقل از ديگر مشكلات درنظر گرفته مي شود كه خطرات منحصر به فرد خود را دارد(كاسيوپو و همكاران[5]، 2006). مرور پيشينه ي پژوهشي در تعريف و مفهوم احساس تنهايي نيز نشان مي­دهد كه در اين زمينه تفاوت هاي نسبتاً چشمگيري بين صاحب نظران وجود دارد. براي نمونه، برخي از پژوهشگران احساس تنهايي را يك حالت روان شناختي ناشي از نارسايي هاي كمّي و كيفي در روابط اجتماعي مي دانند(پيلو و پرلمن[6]، 1982؛ به نقل از رحيم زاده و پوراعتماد، 1390، ص124). براساس نظريه هايي مانند ويس[7](1973) احساس تنهايي يك تجربه ي منفي شديد است كه فرد از به يادآوري آن فعالانه اجتناب مي كند. اگر هم مجبور به يادآوري شود، با نارضايتي زيادي اين عمل را انجام مي دهد و درماندگي ناشي از احساس تنهايي را كم اهميت جلوه مي دهد. وود[8](1986) اين گونه استلال مي­كند كه احساس تنهايي يك هيجان بنيادي و يكي از قوي ترين تجربه هاي انساني است. وي براين باور است كه احساس تداعي شده با احساس تنهايي، عدم وجود روابط اجتماعي مناسب را  به فرد گوشزد مي كند.

 

   برابر ديدگاه پپلا و پرلمن[9](1982) شناخت‌ها، عامل ميانجي و واسطه در احساس تنهايي هستند. اين بازنمايي از رويكرد شناختي برآن است كه تنهايي، پيامد اختلاف مشاهده شده ميان چند و چون پيوندهايي است كه هركس آرزوي آن را دارد. در ديدگاه پپلا و‌ پرلمن، مردم شايد دو گونه تنهايي را تجربه كنند. اين ديدگاه بر اساس طبقه بندي ويس[10](1973) پديد آمده است. در اين طبقه­بندي دو گونه تنهايي يعني تنهايي عاطفي و تنهايي اجتماعي مورد شناسايي قرار گرفته است.

 

1-  تنهايي عاطفي: در پي نبود يك وابستگي مهم يا از دست دادن يك چنان پيوندي پديد مي‌آيد.

 

2- تنهايي اجتماعي: در پي نبود پيوستگي به يك شبكه روابط اجتماعي پديدار مي‌شود و شايد تنها با دست‌يابي به يك شبكه ارتباطي خواستني و خشنود كننده از ميان برود(ون بارسن و همكاران[11]، 2000 ؛ به نقل از عابديني نسب و خدابخش،1383).

 

 

 

سبب شناسي احساس تنهايي

 

    پديد آمدن احساس تنهايي داراي فرايند پيچيده‌اي است و شماري از عوامل با هم، يا جدا از يكديگر آن را آشكار مي‌كنند و بر ابعادش اثر مي‌گذارند. ادراك هر كس از اين كه چه اندازه تعامل‌هاي اجتماعي دارد و آن تعامل‌ها چگونه هستند، به عنوان يك عامل دروني در شكل گيري تنهايي سهم به‌سزايي دارد . گروهي از پژوهش‌گران بر اين باورند كه احساس تنهايي هنگامي بروز مي‌كند كه عاملي بيروني مانند كاستي در گستره شبكه پيوندهاي اجتماعي كسي پديد آيد و نيازهاي مصاحبتي او كمتر خشنودش كند(راسل و همكاران[12]، 1965، به نقل از رشيدي،1380). به اين ترتيب، اين عوامل را مي‌توان در دو دسته‌ي دروني و بيروني مورد توجه قرار داد.

 

- عوامل دروني: يك دسته از عوامل سبب ساز احساس تنهايي دروني هستند يكي از آن عوامل دروني، خطاهاي شناختي و باورهاي غيرمنطقي درباره برقراري پيوندهاي عاطفي يا اجتماعي است كه پي‌آمد تنهايي را به دنبال دارد. فكركردن درباره‌ي اين كه «صفات شخصيتي منفي در من هست كه ديگران را از من متنفر مي‌كند» يا «من هرگز نمي‌توانم دوستي پيدا كنم چون به هيچ دردي نمي‌خورم» و يا « هميشه در پيوند با ديگران خراب‌كاري مي كنم» و غيره، از اين دست انديشه‌هاي غير منطقي است. پايين بودن عزت نفس يا خود‌پنداره‌‌ي منفي هم يك عامل دروني به شمار مي آيد. شايد كاستي در يك رابطه، عزت نفس را كاهش دهد. اما عزت نفس پايين هم آدمي را از كوشش براي برقراري دوستي با ديگران باز‌خواهد داشت(حسين‌شاهي، 1379).

 

- عوامل بيروني:  از مهم ترين عوامل بيروني مي‌توان كاستي در مهارت‌هاي اجتماعي را برشمرد. به نظر برخي متخصصان، شايد مهارت‌هاي اجتماعي ضعيف باعث اختلال در روابط شوند. شايد به اين خاطر تنها باشيم كه نمي‌دانيم يا فكر مي‌كنيم نمي‌دانيم چگونه با ديگراني كه پيرامون ما هستند، رفتار كنيم. چندين بررسي در اين باره، نشان مي‌دهد كه نداشتن مهارت هاي اجتماعي افراد را دچار تنهايي مي‌كند. چنين كساني براي پيوند با ديگران زماني طولاني و پر دردسر را سپري مي‌كنند و با همه تلاش‌هايي كه مي‌كنند، نمي‌توانند آغازگر تعاملي شيرين و دلچسب با ديگران باشند و دوستي صميمانه‌اي با ديگران برقرار كنند(رشيدي،1380). در عين حال، كانگر و فارل(1980)گزارش كرده اند، افرادي كه برخوردار از مهارت‌هاي اجتماعي قلمداد مي‌شوند، بيشتر صحبت مي‌كنند، تماس چشمي برقرار مي‌كنند، بيشتر لبخند مي‌زنند و حركات بيانگر مناسب‌تري را به كار مي‌برند تا افرادي كه مهارت‌هاي اجتماعي ندارند(حسين‌شاهي، 1379). از نظر همه گير شناسي، برابر گزارش ساپينگتون، به نقل از حسين‌شاهي، 1379) برآوردهاي مربوط به كساني كه در دوره‌اي از زندگي خود احساس تنهايي داشته‌اند، از 10 تا 67 درصد نوسان دارد. پيش‌بيني‌هاي جمعيت شناختي در آمريكا در سال 1991 نيز نشان مي‌داد كه در سال 2000 هر ماه 29 تا 70 ميليون آمريكايي، احساس تنهايي خواهند كرد(ارنست و كاسيوپو، 1999، به نقل از هاپز و همكاران، 2001). اين گزارش نشان مي دهد كه با گذشت هر سال، روند رو به افزايشي در شكايت از اين احساس در افراد پديدار شده است.

 

 

 

احساس تنهايي در بيماري‌هاي نوروتيك

 

    احساس تنهايي مي‌تواند پيش‌آيند يا پس‌آيند يكي از بيماري‌هاي نوروتيك باشد. عوامل روان‌شناختي ويژه‌اي در پديد آمدن بيماري‌هاي رواني دست دارند(نجاريان و همكاران،1381). اين عوامل اگرچه هر يك به تنهايي عمل نمي‌كنند، اما ميان آن‌ها، چگونگي پيوندهاي ميان فردي در پديداري بيماري‌هاي رواني توجه ويژه‌اي را مي‌طلبد:

 

1- ناتواني در سازگاري با خواسته‌هاي پيرامون

 

2- ناتواني در روبرو شدن با هيجان‌ها و احساس­هاي شديد و نمايان كردن آن‌ها، آنگونه كه هستند.

 

3- ناتواني در شكل دادن پيوندهاي ميان فردي پاداش دهنده يا پايدار، به ويژه پيوندهاي مهرآميز.

 

   ناسازگاري كه در بيماري‌هاي رواني ديده مي‌شوند به خوبي اهميت پيوندهاي عاطفي يا اجتماعي ميان فردي ناكارآمد را در پديداري يا نمايان شدن بيماري‌هاي رواني نشان مي‌دهد. رويكرد روان‌پويشي، افسردگي را با مفهوم از دست دادن يا ترس از گسستن پيوندهاي تبيين مي‌كند. زيگموند فرويد، گرايش بيماران افسرده به برگرداندن هر گونه خشم و نفرتي به درون خودشان را به دليل از دست دادن كسي يا چيزي مطرح مي‌كند. افسردگي زماني روي مي‌دهد كه بيمار در مي‌يابد فرد يا آرماني كه او برايش زندگي مي‌كرده، هرگز چنان نبوده كه بتواند انتظارات او را برآورد(رفيعي و رضاعي، 1378).

 

    ديدگاه‌هاي زيادي همگي به كاستي‌ پديد‌ آمده در پيوندهاي ميان فردي مي‌پردازند. به هر حال كسي كه الگوي ذهني يا يك نمونه‌ي آرماني براي برقراري پيوند است، جاي خود را در ساخت شناختي و عاطفي انسان از دست مي‌دهد. يا به اين دليل كه او آن چه را كه چشم‌داشت انسان بوده به جا نياورده است يا اين كه پيوندها(در بنياد) بر پايه‌ي سست و نادرستي ساخته شده است. گسستن اين پيوندهاي ويژه يا پديد آمدن كاستي در آن، افسردگي را به بار مي‌آورد. نشانه شناسي افسردگي احساس تنهايي را هم در بر مي‌گيرد، همچنان كه از دست دادن لذت به گفتگو نشستن با ديگران، به گوشه گيري و گرايش نداشتن به مردم آميزي در افسرده‌ها، مي‌انجامد.         

 

[1] . loneliness

 

[2] . Devereux

 

[3] . De Jong Gierveled

 

[4] . Theeke

 

[5] . Cacioppo et al

 

[6] . Peplau & Perlman

 

[7] . Weiss

 

[8] . Wood

 

[9] . Pilla & Perlman

 

[10] . Weis

 

[11] .Van Baarsen et al

 

[12] . Rassel

 

 

خريد

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

توضيحات دانلود

خريد

برچسب ها : فصل دوم پايان نامه در مورد احساس تنهايي , فصل دوم پايان نامه در مورد احساس تنهايي

دريافت فصل دوم پايان نامه در مورد الگوهاي ارتباطي

۲۲ بازديد

فصل دوم پايان نامه در مورد الگوهاي ارتباطي


برچسب ها : فصل دوم پايان نامه در مورد الگوهاي ارتباطي , فصل دوم پايان نامه در مورد الگوهاي ارتباطي

 

در 38  صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

 

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع الگوهاي ارتباطي

 

الگوهاي ارتباطي

 

ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﻧﻈﺮ اﻏﻠﺐ اﻧﺪﻳﺸﻤﻨﺪان و صاحب‌نظران ﻋﺮﺻﺔ ازدواج، اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﺑﻪ ﻋﻨﻮان رﺳﻤﻲ ﻣﻬﻢ در اﻏﻠﺐ ﺟﻮاﻣﻊ (ﻣﺪاﺗﻴﻞ[1] و ﺑﻨﺸﻒ[2]، 2008) ﻣﺴﺘﻠﺰم ﺑﺮﻗﺮاري ارﺗﺒﺎط ﻣﺆﺛﺮ و ﻛﺎرآﻣﺪ اﺳﺖ (ﻛﺎراﻫﺎن[3]، 2007). در ﺣﻤﺎﻳﺖ از اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺴﻴﺎري از ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎ ﻧﺸﺎن داده اﻧﺪ ارﺗﺒﺎط زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻛﺎرآﻣﺪ ﭘﻴﺶﺑﻴﻨﻲ ﻛﻨﻨﺪة ﻗﻮيِ ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ (ﻟﺪﺑﺘﺮ[4]، 2009) و در ﻣﻘﺎﺑﻞ ارﺗﺒﺎط زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ ﺳﺮﭼﺸمه عمده‌ي ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ اﺳﺖ (ﮔﻼﺳﺮ[5]، 1385). بر همين پايه مي‌توان گفت مشكلات ارتباطي شايع ترين و مخرب ترين مشكلات در ازدواج‌هاي شكست خورده است (ﻳﺎﻟﺴﻴﻦ[6] و ﻛﺎراﻫﺎن[7]، 2009).

 

ﭼﺮا ﻛﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎي ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ، ﻣﻮﺟﺐ ﻣﻲﺷﻮد ﻣﺴﺎﺋﻞِ ﻣﻬﻢ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺸﺘﺮك، ﺣﻞ ﻧﺸﺪه ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ و ﻣﻨﺒﻊ ﺗﻌﺎرض ﺗﻜﺮاري در ﺑﻴﻦ زوجﻫﺎ ﺷﻮﻧﺪ (زاﻧﮓ[8]، 2007). در ﺣﻮزه روانﺷﻨﺎﺳﻲ و ﻣﺸﺎوره ازدواج ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ زوجﻫﺎ ﺑﺮاي ﺑﻬﺒﻮد رواﺑﻂ و اﻟﮕﻮﻫﺎي ارتباط‌شان ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﻛﻤﻚ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﻫﺴﺘﻨﺪ (ﺑﻮﻟﺘﻮن[9]، 1386). از ﺳﻮي دﻳﮕﺮ ارتباط زناشويي گسترده‌ترين مورد در برنامه‌هاي مداخله‌اي است كه تا به حال اجرا شده است (ﺑﻼﻧﭽﺎرد[10]، 2008).

 

ارﺗﺒﺎط زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻋﺒﺎرﺗﺴﺖ از ﻓﺮاﻳﻨﺪي ﻛﻪ در ﻃﻲ آن زن و ﺷﻮﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻛﻼﻣﻲ در ﻗﺎﻟﺐ ﮔﻔﺘﺎر و ﭼﻪ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻏﻴﺮﻛﻼﻣﻲ در ﻗﺎﻟﺐ ﮔﻮش دادن، ﻣﻜﺚ، ﺣﺎﻟﺖ ﭼﻬﺮه و ژﺳﺖ ﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﺒﺎدل اﺣﺴﺎﺳﺎت و اﻓﻜﺎر ﻣﻲ ﭘﺮدازﻧﺪ (فاتحي زاده و احمدي، 1384).

 

ﻳﻜﻲ از راهﻫﺎي ﻧﮕﺮﻳﺴﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺧﺎﻧﻮاده ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻟﮕﻮي ارﺗﺒﺎﻃﻲ زوﺟﻴﻦ، ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺎﻧﺎلﻫﺎي ارﺗﺒﺎﻃﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ آن‌ها زن و ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻣﻲ ﭘﺮدازﻧﺪ. ﺑﻪ آن دﺳﺘﻪ از ﻛﺎﻧﺎلﻫﺎي ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ وﻓﻮر در ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻮاده اﺗﻔﺎق ﻣﻲ اﻓﺘﺪ، اﻟﮕﻮﻫﺎي ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد و ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻳﻦ اﻟﮕﻮﻫﺎ ﺷﺒﻜﻪ ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﺧﺎﻧﻮاده را ﺷﻜﻞ ﻣﻲ دﻫﻨﺪ (فاتحي زاده و احمدي، 1384).

 

الگوهاي ارتباطي

 

 

 

ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪي اول ﺗﻮﺳﻂ ﮔﺎﺗﻤﻦ[11] (1993) و ﻓﻴﺘﺰ ﭘﺎﺗﺮﻳﻚ[12] (1988) اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. آن‌ها ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﺑﺰار ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ و ﻣﺸﺎﻫﺪه ﺑﻪ وﺟﻮد دو ﻧﻮع اﻟﮕﻮي ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻛﻠﻲ در ازدواج ﭘﻲ ﺑﺮدﻧﺪ: زوﺟﻴﺖ ﺑﺎﺛﺒﺎت، زوﺟﻴﺖ ﺑﻲﺛﺒﺎت. زوﺟﻴﺖ ﺑﺎﺛﺒﺎت ﺷﺎﻣﻞ زوجﻫﺎي ﺳﻨﺘﻲ، زوجﻫﺎي دوﺟﻨﺴﻴﺘﻲ و زوجﻫﺎي اﺟﺘﻨﺎﺑﻲ (دوري ﮔﺰﻳﻦ) ﻣﻲ ﺷﻮد. زوﺟﻴﺖ ﺑﻲ ﺛﺒﺎت ﻧﻴﺰ ﺷﺎﻣﻞ زوجﻫﺎي ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎر و زوج ﻫﺎي آزاد و ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻣﻲﺷﻮد (گاتمن، 1993؛ فيتزپاتريك، 1988).

 

اﻟﺴﻮن[13] و ﻓﺎورز[14] (1992) ﻧﻴﺰ در ﮔﻮﻧﻪﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﻌﺮوف ﺧﻮد، زوﺟﻴﻦ را ﺑﻪ ﭼﻬﺎر دﺳﺘﻪ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮده اﻧﺪ (فاتحي زاده و احمدي، 1384):

 

زوﺟﻴﻦ ﺳﺮزﻧﺪه: از رضايت‌مندي زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﺳﻄﺢ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ، آن‌ها ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺑﻴﺎن اﺣﺴﺎﺳﺎت و ﻗﺪرت ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻞ را ﺑﺎ ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ دارﻧﺪ، آن‌ها از روابط‌شان ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ و از اﻳﻦ ﻛﻪ اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ را ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﮕﺬراﻧﻨﺪ، ﺧﻮﺷﺤﺎل ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ اﺧﻼﻗﻲ و ﻣﺬﻫﺒﻲ در ازدواج اﻫﻤﻴﺖ ﻣﻲ دﻫﻨﺪ، ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺎﻟﻲ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺗﻮاﻓﻖ دارﻧﺪ و در ﻧﻘﺶﻫﺎي ﻣﺮداﻧﻪ و زﻧﺎﻧﻪ ﺗﺴﺎوي ﻃﻠﺐ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

زوﺟﻴﻦ ﺳﺎزﮔﺎر: رضايت‌مندي زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ در آن‌ها در ﺳﻄﺢ ﻣﺘﻮﺳﻂ اﺳﺖ و از ﺷﺨﺼﻴﺖ و ﻋﺎدات ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﺴﺒﺘﺎً راﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ، اﺣﺴﺎس ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎن درك ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. در اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺷﺮﻳﻜﻨﺪ، ﻗﺎدر ﺑﻪ ﺣﻞ ﻣﺸﻜﻼت ﺑﺎ ﻛﻤﻚ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﮔﺎه دﻳﺪﮔﺎهﺷﺎن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ازدواج ﻗﺪري ﻏﻴﺮ واﻗﻌﻲ اﺳﺖ. ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ در ﻣﻮرد ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪان و ارﺗﺒﺎﻃﺸﺎن ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ اﺗﻔﺎق ﻧﻈﺮ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ و ﻣﺬﻫﺐ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﻤﻲ از ارﺗﺒﺎﻃ‌ﺸﺎن ﻧﻴﺴﺖ.

زوﺟﻴﻦ ﺳﻨﺘﻲ: ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ ﻣﺘﻮﺳﻄﻲ درﺣﻮزه ﻫﺎي ارﺗﺒﺎﻃﻲ دارﻧﺪ، از ﻋﺎدات ﺷﺨﺼﻲ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎن ﻧﺎراﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. در ﺑﻴﺎن اﺣﺴﺎﺳﺎت و ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﺗﻌﺎرض راﺣﺖ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ. آن‌ها ﻣﺘﻤﺎﻳﻞاﻧﺪ ﻧﻈﺮﺷﺎن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ازدواج واﻗﻌﻲ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ در ازدواﺟﺸﺎن اﻫﻤﻴﺖ ﻣﻲ دﻫﻨﺪ.

زوﺟﻴﻦ ﻣﺘﻌﺎرض: از ﻋﺎدات و ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎن ﻧﺎراﺿﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻣﺸﻜﻞ ارﺗﺒﺎﻃﻲ دارﻧﺪ و ﻣﺸﻜﻼﺗﻲ را در ﺣﻮزه ﻫﺎي ارﺗﺒﺎﻃﻲ، ﻧﺤﻮه ﮔﺬراﻧﺪن اوﻗﺎت ﻓﺮاﻏﺖ، رواﺑﻂ ﺟﻨﺴﻲ، اﺧﺘﻼف ﺑﺎ دوﺳﺘﺎن ﻫﻤﺴﺮ و ﺧﺎﻧﻮاده او و ﻏﻴﺮه دارﻧﺪ (فاتحي زاده و احمدي، 1384).

 

 

كريستنسن و سالاوي[15] (1991)، الگوهاي ارتباطي بين زوجين را به سه دسته تقسيم كرده اند: 1- الگوي سازنده‌ي متقابل: مهم‌ترين ويژگي‌اش اين است كه الگوي ارتباطي زوجين از نوع برنده - برنده مي باشد. در اين الگو زوجين به راحتي در مورد مسايل و تعارضات خود گفت و گو مي كنند و به دنبال راه حل آن بر مي آيند و از واكنش‌هاي غير منطقي، پرخاش گري و. . . خودداري مي كنند. 2- الگوي توقع / كناره گيري: اين الگو شامل دو قسمت: الف) توقع مرد / كناره گيري زن، ب) توقع زن / كناره گيري مرد است. در اين الگو يكي از زوجين سعي مي كند در ارتباط درگير شود در صورتي كه ديگري كناره مي گيرد. اين الگو به شكل يك چرخه بوده كه با افزايش يكي، ديگري افزايش يافته و تشديد اين الگو منجر به مشكلات دايم زناشويي مي شود. در اين الگو، زوج متوقع فردي وابسته و زوج كناره گير، ترس از وابسته شدن دارد. 3- الگوي اجتناب متقابل: دراين الگو تعارض بين زوجين شديد بوده به گونه اي كه بحث و جدل به يك الگوي دايمي و مخرب تبديل شده است و زوجين از برقراري ارتباط با يكديگر خودداري مي كنند؛ زندگي آن‌ها به شكل موازي با يكديگر بوده و ارتباطشان در كمترين حد ممكن است يا اصلاً وجود ندارد. اين الگو از راه رفتارهايي مانند: تغيير موضوع، شوخي كردن، سعي در آرامش بخشيدن، اختلاف ايجاد نكردن، نشان دادن عدم تمايل در درگيرشدن در بحث مورد اختلاف و سكوت كردن در مقابل همسر نمايان مي شود (هنرپروران و همكاران، 1390).

 

ﺑﺮرﺳﻲ دﻳﮕﺮ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﺗﻮﺳﻂ اﺳﺘﻮارت[16] (1969) اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺖ. او در زﻣﺮه اوﻟﻴﻦ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺗﺒﺎدﻻت ارﺗﺒﺎﻃﻲ ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎر در ﺗﻌﺎرض زوﺟﻴﻦ ﭘﺮداﺧﺖ. ﺑﻪ اﻋﺘﻘﺎد او ﺑﺮﺧﻲ از اﻟﮕﻮﻫﺎي ﺧﺎص ﺗﺒﺎدﻟﻲ ﻣﺸﻜﻞﺳﺎز ﺑﻴﻦ زوﺟﻴﻦ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از: ﺗﺒﺎدﻻت اﺟﺒﺎري، ﻛﻨﺎرهﮔﻴﺮي، ﺗﺒﺎدﻻت ﺗﻼﻓﻲﺟﻮﻳﺎﻧﻪ، ﺷﻜﺎﻳﺖ دوﺟﺎﻧﺒﻪ و ﺳﻨﺪرم ﺧﻮدﻣﺤﻮري در ﺑﺤﺚ و ﮔﻔﺘﮕﻮ (فاتحي زاده و احمدي، 1384).

 

ﺗﺒﺎدﻻت اﺟﺒﺎري: در اﻳﻦ ﺗﺒﺎدل، ﻫﻤﻮاره ﻳﻜﻲ از زوﺟﻴﻦ در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﺜﺒﺘﻲ ﻛﻪ ﻃﺮف ﻣﻘﺎﺑﻞ درﻳﺎﻓﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﻨﻔﻲ ﻣﻲ ﮔﻴﺮد. ﻣﺜﻼً ﻣﺮد ﺑﺮاي رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﻫﺪف ﺧﻮد و ﮔﺮﻓﺘﻦ اﻣﺘﻴﺎز، زن را ﻣﻮرد ﺣﻤﻠﻪ و اﻧﺘﻘﺎد ﻗﺮار ﻣﻲ دﻫﺪ و اﻳﻦﻛﺎر را ﺗﺎ آﻧﺠﺎ اداﻣﻪ ﻣﻲ دﻫﺪ ﻛﻪ زن ﺑﺤﺚ را رﻫﺎ ﻛﺮده و اﺟﺎزه ﭘﻴﺮوز ﺷﺪن را ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮش ﺑﺪﻫﺪ. در اﻳﻦ ﺗﺒﺎدل، ﻣﺮد ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ آوردن ﻫﺪﻓﺶ ﭘﺎداش ﻣﻲ ﮔﻴﺮد (ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﺜﺒﺖ)، زن ﻧﻴﺰ ﺑﺎ اﻳﻦ واﻗﻌﻴﺖ ﻛﻪ ﻣﺮد از اﻧﺘﻘﺎد و ﺳﻮء رﻓﺘﺎر ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ او دﺳﺖ ﺑﺮداﺷﺘﻪ، ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﻲ ﺷﻮد (ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﻨﻔﻲ). ﻟﻴﻜﻦ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻨﻔﻲ ﺗﻮﺳﻂ ﻫﺮ دو ﻃﺮف، اﺣﺘﻤﺎل ﺗﻜﺮار (ﻋﻮد) اﻳﻦ اﻟﮕﻮ را در آﻳﻨﺪه اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻲ دﻫﺪ (فاتحي زاده و احمدي، 1384).

 

ﻛﻨﺎرهﮔﻴﺮي: در اﻳﻦ ﺗﺒﺎدل ﻓﻘﻂ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﻨﻔﻲ وﺟﻮد دارد. ﺑﻪ اﻳﻦ ﺻﻮرت ﻛﻪ وﻗﺘﻲ ﻣﻨﺎزﻋﻪ و درﮔﻴﺮي زوﺟﻴﻦ در ﻫﻨﮕﺎم ﺗﻌﺎرض ﺑﺴﻴﺎر آزاردﻫﻨﺪه ﻣﻲ ﺷﻮد، ﻳﻜﻲ ازآن‌ها ﻳﺎ ﻫﺮ دو از ﻣﻨﺎزﻋﻪ ﻛﻨﺎره ﮔﻴﺮي ﻣﻲ ﻛﻨﺪ، زﻳﺮا رﻫﺎﻳﻲ از درﮔﻴﺮي و ﻗﻄﻊ ﻣﻨﺎزﻋﻪ و ﺑﺤﺚ و ﺟﺪل (ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻣﻨﻔﻲ) ﺑﺴﻴﺎر ﭘﺎداش دﻫﻨﺪه اﺳﺖ. اﻳﻦ اﻟﮕﻮ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ در اﺛﺮ ﺗﺠﺎرب زن و ﺷﻮﻫﺮ در ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎي اﺻﻠﻴﺸﺎن ﺑﻪوﺟﻮد آﻳﺪ. از ﺳﻮي دﻳﮕﺮ ﻳﻚ ﻓﺮد ﻛﻨﺎرهﮔﻴﺮ ﻫﻴﭻ اﻣﻴﺪي ﻧﺪارد ﻛﻪ ﺑﺤﺚ و ﺟﺪل ﺑﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪاي ﻣﺜﻤﺮ ﺛﻤﺮ و ﭘﺎداش دﻫﻨﺪه ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮد. او ﻫﺮﮔﺰ ﻟﺬت ﺑﻴﺎن اﺣﺴﺎﺳﺎت ﺧﻮد ﺑﻪ دﻳﮕﺮان و ﺷﺎدي رﺳﻴﺪن ﺑﻪ راه ﺣﻠﻲ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ و ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﺑﺤﺚ و ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ را ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﻜﺮده اﺳﺖ (فاتحي زاده و احمدي، 1384).

 

نظريه‌هاي الگوهاي ارتباطي

 

در سال 1956 بيستون[17] عنوان كرد كه خانواده‌هاي مختل داراي الگوهاي ارتباطي مختل هستند. اولين مفهومي را كه بيستون عنوان كرده مفهوم بن بست مضاعف است. موضوع اين است كه فرد اصلا نمي تواند پيروز ميدان باشد. چنين ارتباطي باعث ناكامي روابط و انزواي فرد مي شود. بعدها ستير[18] (1983) خانواده درماني بر اساس رويكرد ارتباطي را توسعه داد. تمركز بر تغيير الگوهاي ارتباطي خانواده جايگزين درمان شخصيت آن‌ها بود. برن[19] (1961) پايه گذار مكتب تحليل مراوده اي درمان را بر مراوده‌ها و تبادلات رفتاري و عاطفي بين انسان‌ها متمركز نموده است. بعدها گاتمن[20] (1996) توجه خود را به الگوهاي ارتباطي ازدواج‌هاي موفق و شكست خورده معطوف كرد (هنرپروران و همكاران، 1390).

 

نظريه سيستم‌هاي خانواده

 

نظريه سيستم‌هاي خانواده زماني نظريه غالب در اين حوزه بود و هنوز هم به عنوان يك راهنماي كلي براي زوج‌درمان گرها تاثيرگذار است. اين نظريه بر الگوهاي ارتباط، كنش و واكنش كه محيط خانواده را ايجاد و تقويت مي‌كنند، تاكيد دارند. در يك زوج ناشاد، اين سيستم در برابر تغييرات مقاومت مي‌كند، زيرا به يك تعادل ناسازگارانه رسيده است، درست به همان صورتي كه علايم شخصي ممكن است در برابر تغييرات مقاومت كنند، زيرا باعث مي‌شوند تعادل عاطفي فرد حفظ شود. زوج ممكن است به طور ناآگاهانه قواعدي براي خودشان گذاشته باشند كه درست عمل نمي‌كند. درمان گر به زوج كمك مي‌كند كه از وجود اين قواعد و الگوها آشنا شوند تا به توانند آن‌ها را تغيير دهند. هنگامي كه دو نفر به خوبي چه به صورت كلامي و چه غيركلامي، ارتباط برقرار نمي كنند، هر يك از آن‌ها ممكن است فكر كند كه طرف مقابلش اصول معيني را پذيرفته است، در حالي كه اين طور نيست. براي مثال شوهر فكر مي‌كند همسرش پذيرفته است كه او تا هر زماني كه فكر مي‌كند ضروري است، مي‌تواند سر كار بماند، اما زن فكر مي‌كند كه شوهرش بدون اظهار اين مساله، پذيرفته است كه در هنگام شام در خانه باشد. اين وعده‌هاي اظهارنشده سوء ‌تفاهم‌انگيز كه ناشي از مشكل ارتباطي طرفين است، ممكن است امور جنسي، وضعيت مالي خانواده يا تعداد فرزندان را در برگيرد. درمان گراني كه بر اساس نظريه سيستم‌هاي خانواده عمل مي‌كنند، اغلب از مفهومي به نام پيوند دوسويه استفاده مي‌كنند، موقعيتي كه هنگامي ايجاد مي‌شود كه طرفين، پيام‌هاي متناقض به هم مي‌فرستند، پيامي كه آن را بيان مي‌كنند و پيام متناقضي كه از طريق ارتباط خاموش عاطفي اظهار مي‌كنند. زوج اگر بخواهند تا رابطه خود را حفظ كنند، نبايد اين تناقض را بپذيرند يا به مقاصد پنهاني آن پاسخ دهند. درمان بر اساس نظريه سيستم‌هاي خانواده براي آشكار كردن و حل كردن مشكلاتي از اين نوع طراحي شده‌ است (هنرپروران و همكاران، 1390).

 

 

 

[1] Madathil

 

[2] Benshoff

 

[3] Karahan

 

[4] Ledbetter

 

[5] Glasser

 

[6] Yalcin

 

[7] Karahan

 

[8] Zhang

 

[9] Bolton

 

[10] Blanchard

 

[11] Gottman

 

[12] Fitzpatick

 

[13] Olson

 

[14] Fowers

 

[15] Christense & Salavi

 

[16] Stewart

 

[17] Bistoon

 

[18] Setir

 

[19] Bren

 

[20] Gotman

 

 

خريد

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

توضيحات دانلود

برچسب ها : فصل دوم پايان نامه در مورد الگوهاي ارتباطي , فصل دوم پايان نامه در مورد الگوهاي ارتباطي

دريافت فصل دوم پايان نامه با موضوع رضايت از زندگي

۲۷ بازديد

فصل دوم پايان نامه با موضوع رضايت از زندگي

برچسب ها : فصل دوم پايان نامه با موضوع رضايت از زندگي , فصل دوم پايان نامه با موضوع رضايت از زندگي


 

در  35 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

 

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع رضايت از زندگي

آغاز توجه به بهزيستي

 

در چند دهه‌ي  اخير و با پيدايش رويكرد روان‌شناسي مثبت، تغييرات بسياري در تحقيقات روان‌شناختي صورت گرفت؛ علاقه به تحقيق در اين حيطه افزايش يافت (شوگرن، لوپز، ويمايد، ليتل و پرس‌گروو[1]، 2006) و گرايش پژوهش‌ها براي تبيين پديده‌هاي روان‌شناختي، به سمت توانايي‌ها و ويژگي‌هاي مثبت انسان سوق پيدا كرد (حجازي و همكاران ، 1392). اين شاخه‌ي  جديد از روان‌شناسي اساساً به مطالعه‌ي  علمي توانمندي‌ها، شادماني[2] و بهزيستي ذهني انسان (اشنايدر و لوپز[3]، 2007؛ به نقل از شيخي و همكاران ، 1389) و موضوع نسبتاً جديدتر رضايت از زندگي و رويكردهاي لذت‌گرا[4] و سعادت گرا[5] (كار[6]، 2004؛ ترجمه‌ي  شريفي و نجفي‌زند، 1387)، مي‌پردازد.

 

سازمان بهداشت جهاني[7] نيز، سلامت[8] را به‌عنوان حالتي از بهزيستي كامل جسمي، ذهني و اجتماعي، و نه صرفاً نبود بيماري تعريف كرده است. اين سازمان، سلامت رواني[9] را نيز به‌عنوان«حالتي از بهزيستي كه در آن فرد توانايي‌هاي خود را مي‌شناسد، مي‌تواند با فشارهاي رواني بهنجار زندگي كنارآيد، به نحو پرثمر و مولدي كار كندو براي اجتماع خويش مفيد باشد» تعريف مي‌كند (جوشنلو، رستمي و نصرت‌آبادي، 1385).

 

 با توجه به نقش تعيين كننده‌ي  بهزيستي در تعيين و تبيين كنش وري روان شناختي بهينه در افراد، شواهد تجربي مختلف، مطالعه‌ي  نظامدار عوامل تبيين كننده‌ي  الگوي تجارب هيجاني مثبت و منفي را به مثابه‌ي  يكي از مهم‌ترين اولويت‌هاي پژوهشي خود تعريف كرده است (هوبنر، سالدو، اسميت و مك نايت[10]، 2008).

 

 

 

تعريف بهزيستي

 

سازه‌ي  بهزيستي معمولاً تحت عنوان بهزيستي روان‌شناختي، بهزيستي اجتماعي و بهزيستي ذهني موردبررسي قرار مي‌گيرد (حجازي و همكاران، 1392). بهزيستي ذهني عبارت است از ارزشيابي زندگي برحسب رضايت و تعادل داشتن بين حالات عاطفي مثبت و منفي. مدلي سه مؤلفه‌اي (و در برخي موارد با مشترك دانستن دو مؤلفه عاطفي[11]، مدل دومؤلفه‌اي) براي مفهوم بهزيستي پيشنهادشده است كه عبارت است از: 1) عاطفه مثبت، 2) عاطفه منفي، 3) مؤلفه شناختي[12] رضايت از زندگي (داينر 2000، به نقل از سلطاني‌زاده، ملك‌پور و نشاط‌دوست، 1391).

 

بهزيستي ذهني شامل اصول مهمي است كه بر همه ابعاد رفتار انسان و پيشرفت او (شامل سلامت فيزيكي و رواني، پيشرفت مهارتي و آموزشي، صلاحيت اجتماعي و ايجاد روابط مثبت اجتماعي) تأثيرمي‌گذارد (برجز، نيآجي و زاف[13]، 2002؛ به نقل از پيوسته‌گر، دستجردي و دهشيري، 1389).

 

 

 

ابعاد مختلف بهزيستي از نظر ريف

 

بايد گفت كه بهزيستي مفهومي انتزاعي و چندبعدي است كه داراي فرضيه‌هاي متعددي است وعوامل بسياري در تأمين بهزيستي افراد با يكديگر تعامل دارند. در اين‌جا به دليل اين‌كه مدل بهزيستي ريف، مدلي جامع و دربرگيرنده‌ي  متغيرهاي پژوهش حاضر است، موردبررسي قرارمي‌گيرد.

 

مدل ريف شش بعد كاركرد روان شناسي مثبت كه بهزيستي را احاطه كرده‌اند، در برمي‌گيرد. اين شش بعد عبارت‌اند از:

 

-         خويشتن پذيري، كه شامل ارزيابي مثبت فرد از خودش و گذشته‌اش‌است. (اين بعد به دليل ارزيابي فرد از خودش، مي‌تواند با خودپنداره كه يكي از متغيرهاي پژوهش حاضر است، مرتبط باشد)

 

-         روابط مثبت با ديگران، اشاره به داشتن روابط پاداش‌دهنده با ديگران و كيفيت اين رابطه دارد. (اين بعد با رابطه‌ي  بين والدين و فرزندان و تعارض والد – فرزند كه يكي از متغيرهاي پژوهش حاضر است، مرتبط است)

 

-         استقلال، كه به عنوان احساس خودمختاري تعريف شده است. اين تعريف به شكل ساده به استقلال و توانايي تنظيم رفتارها، اشاره دارد.

 

-         تسلط بر محيط، كه اشاره به ظرفيت مديريت مؤثر زندگي و دنياي اطراف دارد.

 

-         هدف در زندگي، كه به عنوان اين باور كه زندگي فرد هدفمند و بامعناست، تعريف شده است.

 

-          رشد شخصي، به معني رشد توانايي‌هاي باالقوه و بالفعل ساختن آن‌هاست(عليزاده، 1392).

 

 

 

تعريف رضايت از زندگي

 

ديدگاه فرد نسبت به زندگي بيشتر بر پايه منابع شناختي است، تا عكس‌العمل‌هاي هيجاني كوتاه‌مدت. به همين دليل ازلحاظ مفهومي، رضايت از زندگي (جزء شناختي بهزيستي) پايدارتر از عناصر عاطفي است و درنتيجه از آن به‌عنوان شاخص كليدي بهزيستي ذهني مثبت ياد مي‌شود (داينر و داينر، 2009).

 

تعريف رضايت از زندگي عبارت است از: نگرش مساعد فرد به زندگي خود به‌طوركلي (هيبرون[14]،2007). كرسيني (2002) نيز رضايت از زندگي را ادراك يا احساس كلي مثبت هر فرد، در مورد كيفيت زندگي‌اش، مي‌داند. رضايت از زندگي يك فرايند داوري است كه افراد كيفيت زندگي خود را بر اساس ملاك‌هاي منتخب خودارزيابي مي‌كنند (شيخي و همكاران، 1389). بنابراين اين‌گونه ارزيابي‌ها شامل پاسخ‌هاي هيجاني افراد، حيطه رضايت و ارزيابي شناختي آنان است (مالكوك[15]، 2011).

 

 راجع به رضايت، فلاسفه قديم نظير ارسطو، افلاطون و همچنين اريك فروم[16] مباحث فراواني را مطرح كرده‌اند. به عقيده فروم، نيازهاي تأمين نشده بر جسم فشار مي‌آورند و ارضاي آن‌ها سبب رضايت مي‌شود. ازكمپ[17] در تعريف رضايت مي‌گويد: «در تضاد با مفهوم خوشحالي كه ناظر بر تجربه عاطفي (هيجان‌ها و احساس‌ها) است، رضامندي بر تجربه شناختي يا داورانه اي دلالت دارد كه به‌عنوان اختلاف ادراك شده بين آرزو و پيشرفت قابل‌تعريف است. اين تعريف طيفي را تشكيل مي‌دهد كه از ادراك كامروايي تا حس محروميت را در برمي‌گيرد» (ازكمپ، ترجمه ماهر،1386). در حقيقت رضايت از زندگي اين مسائل را منعكس مي‌كند كه تا چه اندازه نيازهاي اساسي برآورده شده‌اند و تا چه اندازه انواع ديگر اهداف، به‌عنوان اهداف قابل‌دسترسي مي‌باشند. درحالي‌كه براي افرادي كه در شرايط كم‌تر پيشرفته زندگي مي‌كنند، ارضاي نيازهاي اساسي، بيشتر موردتوجه قرار مي‌گيرد (كومين و نيستيكو[18]، 2002).

 

رضايت از زندگي را به‌عنوان قضاوت شخصي از سعادت و بهروزي و كيفيت زندگي مبتني بر معيارهاي انتخابي هر فرد تعريف كرده‌اند. مفهوم رضايت به‌عنوان يك تجربه دروني است كه حضور مثبت هيجان‌ها و نبود احساسات منفي را در برمي‌گيرد (رود، آرتول دي، موني، نيير، بولدوين، بامر و روبين[19]، 2005). رضايت دروني انسان‌ها، از رشد فردي، اجتماعي و منابع سازشي نشأت مي‌گيرد (فانك، هوبنر و واليوس[20]، 2006).

 

هنگامي‌كه از افراد خواسته مي‌شود تا رضايت از زندگي خود را ارزيابي كنند، آنان به راهبردهاي اكتشافي، عاطفي و ديگر اطلاعاتي كه در خاطرشان به‌آساني قابل‌دسترس باشد، تكيه مي‌كنند. به عبارتي تعهد فرد به يك سري اهداف جهت دستيابي به آن و وجود اهدافي مرتبط با روابط اجتماعي، كار و فعاليت؛ رضايت از زندگي را مي‌سازد (فيلسينگر و توما[21]، 1988، به نقل از شاه سياه، بهرامي، محبي و ترابي، 1390).

 

 

 

[1].Shogren. K, Lopez. S,Wehmeyed.M, Little. T & Pressgrove. C

 

[2].happiness

 

[3].Snyder & Lopez

 

[4].hedonic

 

[5].eudaimonic

 

[6].Carr. A

 

[7].World Health Organization(WHO)

 

[8].mental

 

[9].mental health

 

[10].Huebner. S, Suldo. S , Smith. L & McKnight. C

 

[11].affective component

 

[12].cognitive component

 

[13].Bridges. L, Margie. N&  Zaff. J

 

[14].Haybron. D

 

[15].Malkoc. A

 

[16].Erich Fromm

 

[17].Oskamp. S

 

[18].Cummins. R & Nistico. H

 

[19]. Rode. J, Arthaul-Day. M, Mooney. C, Near. J, Baldwin. T, Bommer. W & Rubin. R

 

[20]. Funk. B, Hubner. S & valios. R

 

[21]. Filsinge. E & Thoma. S

 

 

خريد

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

توضيحات دانلود

 

خريد

برچسب ها : فصل دوم پايان نامه با موضوع رضايت از زندگي , فصل دوم پايان نامه با موضوع رضايت از زندگي

جديدترين فايل ها

۳۱ بازديد

اموزش رايتينگ آزمون آيلتس آكادميك همراه با نمونه رايتينگ هاي با نمره 7

آموزش رايتينگ آزمون آيلتس آكادميك همراه با نمونه رايتينگ هاي با نمره 7

توضيحات دانلود

مباني نظري اميد به زندگي

۲۵ بازديد

مباني نظري اميد به زندگي


برچسب ها : مباني نظري اميد به زندگي , مباني نظري اميد به زندگي , فصل دوم پايان نامه , پيشينه پژوهش

در 39 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

اُميد به زندگي:

يكي ديگر از جنبه هاي روان شناختي اُميد به زندگي مي باشد كه ارتباط نزديكي با اضطراب اجتماعي و تصور بدني دارد كه هر چقدر اُميد در افراد پايين باشد به همان ميزان اضطراب بيشتري را تحمل مي كنند و از نظر شاخص تصور بدني احساس كهتري بيشتري مي كنند.  از نظر اشنايدر[1] (1995)، اُميد يك هيجان انفعالي نسيت كه تنها كه در لحظات تاريك زندگي پديدار مي شود بلكه فرآيندي شناختي است كه افراد به وسيله آن، فعالانه اهداف خود را دنبال مي كنند. ار نظر اشنايدر اُميدواري فرآيندي است كه طي آن افراد 1- اهداف خود را تعيين مي كنند 2- راهكارهايي براي رسيدن به آن اهداف خلق مي كنند 3-انگيزه لازم براي به اجرا در آوردن اين راهكارها را ايجاد كرده و در طول مسير حفظ مي كنند. اين سه مؤلفه به عنوان اهداف، تفكر گذرا و تفكر عامل (كار گزار) شناخته مي شوند. اهداف، نقاط پايان رفتارهاي هدفمند هستند (اشنايدر و همكاران، 1997). به عبارت ديگرتقريباً همه آنچه كه يك فرد انجام مي دهد به سمت دستيابي به يك هدف است. هدف شامل هر چيزي است كه فرد مايل به دستيابي انجام و تجربه يا به خلق آن است (اشنايدر و همكاران، 2002).

علاوه بر اين درنظريه اُميد، اهداف منبع اصلي هيجان هستند. هيجان مثبت ناشي از دستيابي به هدف يا تصور شدن نزديك شدن به آن است، در حالي كه هيجان منفي ناشي از شكست در دستيابي به هدف يا تصور دور شدن از آن است (اشنايدر، 2002 ). با توجه به پيوند بين دستيابي به  هدف و عاطفه مثبت، ممكن است به نظر برسد كه بهترين راهكار، تعيين اهداف آسان و كاملاً قابل دستيابيست. اما افراد داراي اُميد بالا معمولاً به دنبال اهدافي هستند كه داراي ميزاني از عدم قطعيت و سطح دشواري متوسط باشند (اشنايدر، 1994)، تفكر گذرا، توانايي ادراك شده ي فرد براي شناسايي و ايجاد مسيرهايي به سمت هدف است (اشنايدر، 1994). از آنجا كه برخي طرح ها و نقشه ها ممكن است با شكست مواجه شوند، افراد داراي اُميد بالا، به منظور مقابله با موانع احتمالي، چندين گذرگاه را در نظر مي گيرند. (اشنايدر و همكاران، 1996، ايرونيگ و همكاران، 1998). لازم به ذكر است كه آثار سودمند اُميد ناشي از توانايي واقعي در ايجاد گذرگاه ها نيست بلكه ناشي از اين ادراك است كه چنين گذرگاه هايي در صورت لزوم مي توانند توليد شوند (اشنايدر و همكاران، 1991).

تفكر عامل (كارگزار)، تفكري است كه افراد در مورد توانايي خود براي شروع و تداوم حركت در مسير انتخاب شده به سمت هدف دارند (اشنايدر و همكاران، 1999). اين افكار در خود گويه هاي مثبت همچون " من مي توانم اين كار را انجام دهم" يا "رها نخواهم كرد" نمايان مي شود (اشنايدر و همكاران ، 1998). تفكر عامل، فرد را براي شروع و حفظ حركت در طول مسير به سمت هدف بر مي انگيزد.

 


[1].Eshnider

....

2-2٥ ابعاد اُميد:

هرت (1991)، ابعاد تكراري اُميد از جمله بُعد عاطفي، شناختي، رفتاري، ارتباطي، زماني و زمينه اي را به 3 بُعد جديد تقسيم بندي نمود:

1- بُعد شناختي و زماني: اين بُعد در اصل ثبت يك موقعيت فعلي يا آتي است كه در آن فرد با اين سوال مواجه مي شود كه آيا تقاضاي او در يك دوره زماني كوتاه مدت يا طولاني به تحقق خواهد پيوست.

2- آمادگي و انتظار مثبت دروني: بُعد هيجاني و رفتاري همراه با احساس و انتظار قابل اطمينان نسبت به رخدادهاي آتي كه منجر به احساس آمادگي براي دنبال كردن طرحي براي دستيابي به اهداف و نيازها مي گردد.

3-ارتباط دروني با خود و ديگران: بُعد ارتباطي و زمينه اي كه در آن فرد به اهميت وابستگي به ديگران يل خود (Self)، يك تفكر و روح مقدس توجه مي كنند و اين خود به توانايي براي رويارويي با موقعيت هاي دشوار مي انجامد.

2-٢٦ پيشينه تحقيق:

فلاح زاده و هاديان (1384)، در پژوهشي به بررسي "مقايسه اُميد به زندگي در مردان و زنان استان يزد در سال هاي 1382-1375" پرداختند. نتايج نشان دهنده اين بود كه اُميد به زندگي در مردان و زنان در سال 1382 نسبت به سال 1375 افزايش داشته و اين افزايش در زنان بيشتر از مردان بوده است.

امجديان (1384)، در پژوهشي به بررسي "تأثير پتانسيل آنومي و زمينه هاي بروز آن در شهرستان كرمانشاه" پرداخت كه نتايج بيانگر اين بود كه كساني كه اُميد به آينده ندارند بيشتر تحت تأثير قرار مي گيرند و اين امر بر اعتماد اجتماعي آنها تأثير منفي بر جاي مي گذارد.

....

بخشي از منابع لاتين:

Alden, L, Sfran, J (1978). Irrational Beliefs and Nonassertive Behavior Cognitive Therapy and Research. Vol 2, 357-364.

Algars, M, Santtila, P, Varjonen, M, Witting, K, Johansson, A, Jern, P &Sandnabba,N.K (2009). The Adult Body: How Ege, Gender and Body Mass Index are Related to Body Image. Journal Cof Aging and Health, 21(8), 1112-1132.

American Society For aestetic Plastic Surgery. Cosmetic Surgery National Databank; Stastistics 2009. Lipousction no Longer the Most Popular Surgical Procedure According to New Statistics. Available at: http: //www.surgery.org/Sites/depaut/files/2009 stats. Accessedtime: 11 march 2010.

Amir, N, Najmi, S, Morrison, A.S (2012). Image Generation in Individual with Generalized Social Phobia. Cognitive Therapy an Research, 36(5), 537-547.

Atalay,A.A, Gencöz, T (2008). Critical Factors Of Social Physiqe Anxiety: Exercising and Body Staifaction. Behavior Chang. 177-188.

Bragard .Is  (2012). Efficacy Of A Communication And Stress Management Training On Medical Residents’ Self-Efficacy, Stress To Communicate And Burnout . Journal Of  Health Psychology. Vol. 15 No. 7: 1075-1081.

...

بخشي از منابع فارسي:

استوار، صغري؛ رضويه، اصغر (1392)، بررسي ويژگي هاي روان سنجي مقياس اضطراب اجتماعي براي نوجوانان (SAS_S) جهت استفاده در ايران، يافته هاي نو در روان شناسي، سال سوم، شماره 12، 78-69.

افخم، ابراهيم (1385)، بررسي اُلگوهاي شخصيتي افراد داوطلب جراحي زيبايي در تهران، پايان نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه علوم پزشكي تهران.

اردكان، عذرا؛ يوسفي، رحيم (1390)، بررسي باورها در مورد ظاهر و احساس كهتري در افراد داوطلب جراحي زيبايي، فصلنامه ي پوست و زيبايي، دوره ي 2، شماره ي 2.

آزاد، حسين (1384)، آسيب شناسي رواني . تهران؛ انتشارات بعثت.

آزاد ارمكي، تقي؛ غراب، ناصر (1387)، بدن و هويت، فصلنامه ي انجمن ايراني مطالعات فرهنگي و ارتباطات، سال چهارم، شماره 13.

...

 

خريد

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

 

برچسب ها : مباني نظري اميد به زندگي , مباني نظري اميد به زندگي , فصل دوم پايان نامه , پيشينه پژوهش

دريافت فايل هويت فرهنگي و شبكه هاي اجتماعي

۳۰ بازديد

هويت فرهنگي و شبكه هاي اجتماعي


برچسب ها : مباني نظري هويت فرهنگي و شبكه هاي اجتماعي , مباني نظري هويت فرهنگي و شبكه هاي اجتماعي , پيشينه پژوهش , فصل دوم پايان نامه

در 51 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت doc

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :    انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:     WORD و قابل ويرايش با فرمت doc

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

چارچوب نظري پايان نامه روانشناسي با موضوع  هويت فرهنگي و شبكه هاي اجتماعي

 

فرهنگ

درباره فرهنگ تعاريف متفاوت و گوناگوني آمده است؛ اما مي توان به دو تعريف زير اشاره كرد:

فرهنگ عبارت است از مجموعه پيچيده اي از علوم، دانش، هنر، افكار و اعتقادات، قوانين و مقررات، آداب و رسوم و سنت ها و به طور خلاصه، كليه آموخته هاي و عادت هايي كه انسان در حكم مهمترين عناصر جامعه اخذ مي كند. و در تعريف ديگر، فرهنگ را شيوه زندگي برخاسته از انديشه(عقل نظري) و نظام ارزشي(عقل عملي) نيز تعريف كرده اند. لذا اين فرهنگ چند لايه دارد.

1- لايه اول و عميق ترين لايه هر فرهنگ، لايه معرفتي يا جهان بيني آن است كه از سنخ تفكر، باور و انديشه است.

2- لايه دوم، لايه ارزشهاست كه برآمده از لايه اول است، يعني الگوهاي داوري و قضاوت از خوبي، بدي، زشتي وزيبايي.

3- لايه سوم، الگوهاي رفتاري، هنجارها و قالب هاي رفتاري است. يعني قالب هايي كه در نهادهاي گوناگون شكل مي گيرند. نهادهايي چون خانواده، مدرسه، آموزش و پرورش، اقتصاد و اوضاع دين و سياست.

4- لايه چهارم، نمادها هستند كه هم كلامي اند و هم غيركلامي اند؛ به معناي ديگر، هم نوشتاري است و هم زبان گفتاري و حركات و عادات رفتاري، هنر، موسيقي و طراحي را نيز در بر مي گيرد (افروغ، 1382: 84)

     پس فرهنگ، لايه ها، سطوح و ابعادي دارد كه آرمان ها و اهداف در عميق ترين لايه آن قرار دارند؛ شناخت انسان از خود و جهان و معرفت او از هستي و تصويري كه از آغاز و انجام خود دارد، در مركز اين لايه واقع شده است. اين شناخت مي تواند هويت ديني، اساطيري، معنوي، دنيوي، توحيدي و يا الحادي داشته باشند. همچنين شناخت مزبور، به لحاظ روش شناختي مي تواند و حياني، شهودي، عقلاني و حسي باشد (پارسانيا، 1385 :8 ).

2-1-2- هويت 

هويت يك عنصر مبارز در افراد است. حال بايد بدانيم عناصر تشكيل دهنده هويت چيست و آيا اين عناصر ذهني هستند و يا داراي نمود عيني و خارجي؟ همچنين آيا عناصر ثابتي هستند مثل سرزمين، دين يا اسطوره و يا متغيريند. مثل فناوري، وقايع و حوادث تاريخ ساز و...؟ و نيز آيا اين عناصر اكتسابي هستند نظير علوم وفنون، هنر و يا موروثي مثل ميراث هاي فرهنگي مادي و معنوي؟

هويت مي تواند به وسيله عوامل مختلفي به وجود بيايد. مثلاً جنگ ها و حوادث ناگوار كه در يك جامعه رخ مي دهد. مي تواند در سرنوشت جامعه و نسل هاي آينده آن سرزمين دخيل باشد و فرهنگ هايي كه از يك تمدن يا جامعه به تمدن و يا جامعه ديگري وارد مي شوند، مي توانند هويت ساز باشند. عموماً ملت هايي كه داراي فرهنگ غالب هستند با استفاده از قدرت و يا غلبه سياسي سعي در تحميل فرهنگ خود مي نمايند كه اين را تهاجم فرهنگي مي گويند. فرهنگ هاي مغلوب عموماً متعلق به جوامع ضعيفي هستند كه از رشد لازم برخوردار نمي باشند.

     هويت يكي از مفاهيم پيچيده اي در حوزه علوم اجتماعي و روان شناسي است. هويت نوعي چيستي و كيستي فرد را مطرح مي كند. هويت هاي مختلفي از جمله؛ هويت تاريخي، سياسي، ملي، اجتماعي، قومي، ديني، خودي و فرهنگي مطرح هستند كه در اين جا منظور از هويت همان هويت فرهنگي  است كه در حوزه هايي از قبيل فرهنگ، اجتماع، سياست و حتي اقتصاد نقش تعيين كننده اي دارد.

...

چارچوب نظري

در اين تحقيق با توجه به مضامين فرهنگي و هويتي كه هر روز در شبكه‏هاي اجتماعي گوناگون به ويژه فيس بوك و در بين دانشجويان مطرح مي‏شودكه فيس بوك  را به عنوان شبكه اجتماعي فعالي كه با قابليت‏ها و برنامه‏هاي خاص خود چه  به لحاظ هويتي فرهنگي با امكانات و قابليت هاي فعاليت و ابراز نظرات و علايقي  كه براي هريك از اعضاء خود و به ويژه دانشجويان را فراهم مي‏كند، و به تناسب اين موضوع از تركيب نظريات ساخت گرايي گيدنز، بازنمايي هال و حوزه عمومي هابرماس استفاده مي شود.

كاركردگراهاي ساختاري معتقدند كه جامعه مانند يك ساختار است و اجزا و عناصر آن هر كدام داراي كاركردي هستند كه بر يكديگر اثر دارند. حيات در انسجام ساختارهاست كه با نو شدن ساختار ها اجزا و عناصر هم به سمت نو شدن پيش مي روند از اين موضوع مي توان اينگونه استفاده كرد كه بنا به انقلاب ارتباطات و گسترش روزافزون فناوري هاي ارتباطي از جمله شبكه هاي اجتماعي مجازي و به ويژه فيس بوك كه به تعبيري شكل مدرنيته شبكه هاي اجتماعي قديمي(دنياي سنتي) هستند كه بنا بر سير تحولي- تاريخي كه در دنياي ارتباطي رخ داده است اين اجتماعات به جامعه مجازي كشيده شده اند كه داراي شباهتها و تفاوتهاي مي باشندكه مهمترين وجه شباهت اينها اجتماعي بودن آنها است و از آنجائيكه يكي از ويژگيهاي هر اجتماعي داشتن يك فرهنگ است ما در اينجا به بعد فرهنگي آن  در قالب هويت فرهنگي اعضا توجه مي كنيم.

 

خريد

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري هويت فرهنگي و شبكه هاي اجتماعي , مباني نظري هويت فرهنگي و شبكه هاي اجتماعي , پيشينه پژوهش , فصل دوم پايان نامه

دريافت مباني نظري و پيشينه پژوهش خود متمايز سازي

۲۴ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش خود متمايز سازي


برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش خود متمايز سازي , مباني نظري و پيشينه پژوهش خود متمايز سازي , فصل دوم پايان نامه

در 25 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي و فارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

خود متمايز سازي

معمولا مشكلات بين والدين و نوجوانان،متعلق به خانواده هايي هستند كه والدين فاقد مهارت هاي ارتباطي با نوجوان هستند.بنابراين،تنش و تضاد و رفتارهاي پرخاشگرانهدر اين خانواده ها رواج يافته وتوسط نوجوانان نيز آموخته مي شود. همين مسئله منجر به بروز تعارض بيشتر در خانواده مي گردد(مرادي،1384).

تفكيك اعضاي خانواده مستقيما به توانايي آنها در روبرو شدن با يكديگر ، تعامل بر قرار كردن بدون واكنش عاطفي و توانايي آنها در بودن فيزيكي با هم بدون اضطراب و تضاد مربوط مي شود(پلگ ،2005). سيستمي كه بوسيله روابط باز يعني ارتباطات منطقي و تماس عاطفي اعضا با يكديگر مشخصمي شود بر خلاف سيستمي است كه با گسلش مشخص شده است. يكي از عواملي كه مي تواند بر زندگي افراد يك خانواده در عرضه‌هاي گوناگون تاثير گذار باشد ميزان خود متمايزسازي آنان است. بوئن معتقد است كه روابط باز موجب تمايز يافتگي نمي شود بلكه موجب كاهش اضطرابمي شود. زماني كه اضطراب پيوسته در سطح پايين بماند اعضا خانواده مي توانند در صدد افزايش تمايز يافتگي برآيند(تايتلمن[1] ،2003).

خودمتمايزسازي ميزان توانايي فرد براي تميز فرايند عملي از فرايند احساسي (عاطفي) است كه وي تجربه مي‌كند (بوئن، 1978).  هام ارتباطات خانوادگي را به عنوان محصول تمايزيافتگي اعضا خانواده مي‌ديد و اين كه ارتباطات خانوادگي بهبود نمي‌يابد مگر اينكه سطح تمايزيافتگي اعضا افزايش يابد. سطح تمايزيافتگي كودك بيشتر تحت تأثير مادر است. (مهمترين فرد از لحاظ عاطفي به كودك) هر چقدر كه فعاليت‌هاي مادر مشوق جدايي عاطفي كودك باشد، كودك به سطوح بالاتري از تمايزيافتگي خواهد رسيد و هر چقدر باعث كاهش جدايي عاطفي شود، به عدم تفكيك كودك منجر خواهد شد (هام، 2005).

 


[1]-Titelman

...

اشكال تمايز يافتگي :

بوئن (1978) تمايز يافتگي را به دو شكل تعريف مي‌كند كه در آن فرد قادر است بين عملكرد هيجاني و عقلاني از يك سو و روابط صميمانه و خودمختاري از سوي ديگر تعادل ايجاد كند. اين مفهوم را مي‌توان به عنوان يك فرايند يا ويژگي شخصيتي بيان كرد (جنكينز، بابلوتز، استوارتز، جانسون، 2005). مي توان اين فرايند را به وسيله آزمايش كردن توانايي يك شخص در جدا شدن از خانواده اصلي به شكل سالم و بدون طرد شدن يا گسلش عاطفي از طرف خانواده مشاهده كرد. اين بدين معني است كه فردي كه قادر به جدا شدن با سطح بالايي از تمايز يافتگي باشد ، مي تواند از وابستگي عاطفي مخرب در روابط معني دار و پايدار دوري كند( اصلاني ،1383).

بوئن (1978) بيان كرد كه سيستم خانواده در زمانهاي استرس يكي از سه نشانه هاي زير را نشان خواهدداد : تعارض زناشويي ، ناكارآمدي در بين زن و شوهر ، فرافكني به فرزند يا ديگران.بوئن توضيح مي دهد ، با توجه به نوع خانواده ممكن است يكي از سه راه بالا نسبت به ديگر راه ها، آشفتگي موجود در خانواده را در خود جذب كند يا تركيبي از اين سه روش مورد استفاده قرار مي گيرد.

بوئن خانواده هاي با سطح بالاي تمايز يافتگي پايين تر را به عنوان خانواده كمتر بالغ از لحاظ هيجاني همراه با ظرفيت محدود براي نزديكي و صميميت توصيف مي كند. او پيشنهاد مي كند كه چنين زوجيني به منظور داشتن ثبات در ازدواج ، رشد و خود رهبري را فدا مي كنند. از طرف ديگر زوجين با سطوح بالاتري از تمايز يافتگي از انعطاف پذيري نقشي ، تماس صميمي و واكنش هيجاني بهتري برخوردارند به علاوه چنين افرادي مي توانند با تفاوت در عقايد يا احساسات  تهديد زاي ديگران بيشتر كنار بيايند و در موقعيت هاي تنش زا بهتر عمل كنند.

تمايز يافتگي بر 2 سطح اشاره مي كند كه فرد مي بايست آنها را كسب كند :

1-  سطح پايه

2-  سطح عملكردي[1]

سطح پايه و عملكردي : بر سطح كلي تمايز يافتگي يا تفكيك خود دلالت دارد. اما سطح عملكردي ، سطح تمايز يافته اي را نشان مي دهد كه فرد در اين جا و اكنون عمل مي كند و ممكن است بر حسب شرايط متفاوت باشد. موقعيت يا روابط خاصي ممكن است موجب عملكرد فرد با سطوح پايين تري از تمايز يافتگي شود كه در مقايسه با سطح پايه تمايز يافتگي وي متفاوت است. براي مثال شنيدن اخباري چون بازگشت افراد به نقش هاي قبلي در خانواده رايج است و يا اينكه افراد در هنگام تعطيلات ، خانوادهايشان را ملاقات مي كنند ، پيش بيني درگيري ها امكان پذير است. آنها در پاسخ به دوره ها و شرايط خاص ، نوسان هاي خلقي بروز مي دهند(كنستانتين ، گيوشا[2] ،2003). سطح كاركردي به علت تاثيرات بيروني از زماني به زماني ديگر تغيير پيدا مي كند. اما سطح پايه پايدار است و به وسيله شرايط بيروني تغيير نمي كند. همچنين تغييرات در سطح پايه مي تواند اتفاق بيفتد به شرط اينكه تغييرات در سطح كاركردي در دوره زماني طولاني اتفاق بيفتد و پايدار بماند(گريفين و آپوستال[3] ،1993). فرد سالم نياز دارد تا از سيستم اصلي اش متمايز شود. سطح پايه تمايز يافتگي فرد ، در شرايط استرس زا مشاهده مي شود ، اما سطح عملكردي فرد در شرايط معمولي بروز مي كند(بارتلت[4] ،2007).


[1]-Basic and Functional

[2]-Constantin , M ,Gushe

[3]-Griffin , Apostal

[4]-Bartlett

...

 

خريد

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش خود متمايز سازي , مباني نظري و پيشينه پژوهش خود متمايز سازي , فصل دوم پايان نامه

دريافت مباني نظري و پيشينه پژوهش اميدواري

۲۴ بازديد

مباني نظري و پيشينه پژوهش اميدواري


برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش اميدواري , مباني نظري و پيشينه پژوهش اميدواري

در 30 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:  WORD و قابل ويرايش با فرمت docx

 

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

اميدواري

اميد، سال ها در روان شناسي مورد غفلت قرار گرفته بود. با اينكه ايدۀ اميد از زمان آغاز خلقت آدمي وجود داشته است، اما بررسي علمي آن در زندگي انسان قدمتي كوتاه دارد و دوران طفوليت خود را  مي گذراند. اميد،مبحثپيچيدهاياستكه در طول سال هاي 1950 تا 1960 به شكل رسمي و با رويكرد علمي مورد بررسي قرار گرفت و برخي افراد مانند فرانك و سمينتون[1]، به اين نتيجه رسيدند كه اگر افكار و هيجان هاي منفي، منجر به تضعيف سلامتي مي شوند، پس مي توان فرآيندهاي مثبت مانند اميد را، به عنوان متغيرهايي براي افزايش سلامتي مورد بررسي قرار داد. در اين راستا شواهدي نيز، در حمايت از نقش افزايش ارزيابي و ادراك مثبت از خود، براي كنترل بهزيستي جسماني و رواني بدست آمد (اسنايدر، 2000).


[1]- Franko & seminton

....

2-24 نظريۀ اميد

        زيربناي فكري نظريۀ اميد[1]، به آثار ارائه شده از سوي كاتلين و چان[2] (1990) و استوتلند[3] (1969)              بر مي گردد كه در آن، اميد به عنوان انتظار فرد براي موفقيت در دستيابي به هدف، تعريف شده است (خدابخشي، 1383). از نظر اسنايدر، بنيانگذار نظريۀ اميد در روان شناسي، اميد عبارت است از: ظرفيت اراك شده براي توليد مسيرهايي به سمت اهداف مطلوب و انگيزۀ ادراك شده براي حركت در اين مسيرها. از اين رو، اميد يعني انتظار مثبت براي دستيابي به اهداف و انتظار مثبت، خود داراي ابعاد گذرگاه و عامل است (عامل + گذرگاه= اميد) (اسنايدر، 2000). در حقيقت، اسنايدر اميد را به عنوان سازه اي شامل دو بعد، مفهوم سازي كرده است: توانايي طراحي گذرگاه هايي بسوي هدف هاي مطلوب، به رغم موانع موجود و توانايي ايجاد انگيزه براي شروع و تداوم حركت در اين گذرگاه ها. اميد، مجموع اين دو بعد است (كار، 1385). همانطور كه در اين تعريف مشخص مي شود، نظريه اميد، اساساً يك نظريه شناختي است. به ديگر بيان، اميد يك فرآيند شناختي در نظر گرفته شده است كه داراي تبعات هيجاني است. بنابراين، طبق نظريه اسنايدر، اميد يك هيجان انفعالي نيست كه تنها در لحظات تاريك زندگي پديدار شود، بلكه يك فرآيند شناختي است كه افراد به وسيلۀ آن، فعالانه اهداف خود را دنبال مي كنند. از نظر وي، اميد فرآيندي است كه طي آن فرد: 1) اهداف خود را تعيين مي كند، 2) سپس راهكارهايي براي رسيدن به آن اهداف مي سازد و 3) انگيزه لازم براي به اجرا درآوردن اين راهكارها ايجاد كرده و در طول مسير حفظ مي كند (اسنايدر، 1995). 

2-25 ابعاد اميدواري از منظر نظريه اميدواري اشنايدر

نظريه اميد اشنايدر بر سه مؤلفه مركزي بنيان گذاشته شده است: اهداف، گذرگاهها و عامل كه در ادامه به توضيح تك تك اين ابعاد پرداخته مي شود.

          الف) تفكر هدف[4]: اساس نظريۀ اميد، بر مبناي اهميت و ضرورت اهداف بنا شده است. در واقع اهداف، يكي از ابعاد كليدي نظريۀ اميد است كه مي­توانند كوتاه مدت يا بلند مدت باشند و ازنظر اهميتطبقه­بندي     مي شوند. تقريباً تمامي آنچه كه يك فرد انجام مي دهد، به سمت دستيابي به يك هدف است. هدف، شامل هر چيزي است كه خود فرد مايل است به آن دست يابد و آن را انجام دهد يا آن را تجربه و يا ايجاد كند. اهداف، نيروي محرك هر رفتاري هستند و مي توانند در دامنۀ يك حركت ساده براي بيدار شدن به هنگام شنيدن زنگ ساعت تا تعمير بخشي از يك هواپيما و گاهي به پيچيدگي كسب يك مدرك دانشگاهي داشته باشند (علاالديني، 1387). از طرفي در نظريۀ اميد، اهداف، منبع اصلي هيجان هستند. هيجان مثبت، ناشي از دستيابي به هدف يا تصور نزديك شدن به آن است، در حالي كه هيجان منفي، ناشي از شكست در دستيابي به هدف يا تصور دور شدن از آن است (اسنايدر، 2002). با توجه به وجود اين پيوند بين دستيابي به هدف و عاطفه مثبت، ممكن است چنين به نظر مي رسد كه بهترين راهكار، تعيين اهداف آسان و قابل دستيابي است، اما افراد داراي اميد بالا، معمولاً به دنبال اهدافي هستند كه داراي ميزاني از عدم قطيعت و يا سطح دشواري متوسط باشند، يعني اهدافي كه اندكي دشوارتر از اهداف دست يافتۀ قبلي باشند (اسنايدر، 1994). اهداف، بايد ارزش كافي داشته باشند تا تفكر هوشيار فرد را اشغال كنند. اهداف اميدوارانه، داراي مقداري از عدم قطيعت هستند و اهدافي كه احتمال دستيابي به آنها صددر صد باشد، مستلزم اميد نيستند. همچنين اهدافي كه احتمال دستيابي به آنها نيز، صفر باشد مستلزم اميد نيستند (اسنايدر، 2000). بنابراين، طبق اين نظريه، بهترين اهداف، اهدافي هستند كه انگيزه فرد را افزايش دهند و پايدار باشند، يعني اهدافي كه به صورت دقيق و عيني، مشخص مي شوند، ميزان دشواري متوسط دارند ور درآينده اي نزديك، به وقوع مي پيوندند (علاالديني، 1387).

 


[1]-Hope theory

[2]- Katlin & Chan

[3]- Stotlend

[4]- Goal thinking

...

 

خريد

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري و پيشينه پژوهش اميدواري , مباني نظري و پيشينه پژوهش اميدواري

دريافت مباني نظري سيستم هاي اطلاعاتي مديريت

۲۸ بازديد

مباني نظري سيستم هاي اطلاعاتي مديريت


برچسب ها : مباني نظري سيستم هاي اطلاعاتي مديريت , مباني نظري و پيشينه پژوهش سيستم هاي اطلاعاتي مديريت

در 43 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx

توضيحات: فصل دوم پايان نامه كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي

و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)

نوع فايل:  WORD و قابل ويرايش با فرمت docx

قسمتي از متن مباني نظري و پيشينه

سيستم­هاي اطلاعاتي

امروزه سيستم­هاي اطلاعاتي به عنوان يكي از فناوري­هاي نوين بشري نه تنها خودش دستخوش تغييراتي شده است، بلكه به سرعت در حال تاثيرگذاري بر روي تمام سازمان­هاست. فناوري اطلاعات در واقع نوعي فناوري فراگير است و ويژگي­ منحصر به­فرد آن، شمول و نياز ضروري به آن است. دامنه تغييرات ناشي از اين پديده، بسيار متنوع است و از جانشيني اطلاعات به جاي انرژي يا نيروي كار انساني در بخش توليد صنعتي تا تغيير در بخش دروني خدمات، از خدمات پرسنلي گرفته تا خدمات اجتماعي و سيستم­هاي توزيع را در بر مي­گيرد (صرافي­زاده و پناهي، 1384، ص 52).

سيستم­هاي اطلاعاتي به مجموعه­اي از اجزاي مرتبط با هم گفته مي­شود كه اطلاعات را به منظور حمايت از تصميم­گيري و كنترل در يك سازمان جمع­آوري، پردازش، ذخيره و توزيع مي­كنند(جانكوفسكي[1]، 2009). نگرش سيستمي به جهت جامعيت بالقوه، به يكپارچگي و هماهنگي اطلاعات موجود در سازمان كشيده مي­شود و عالي­ترين نمود نگرش سيستمي به سازمان­ها، به استقرار سيستم­هاي اطلاعات مديريت منجر مي­شود. همان­طور كه بيان شد، اين سيستم­ها كه گردآوري و سازماندهي داده­ها و توليد اطلاعات و انتقال آن را به مديران به انجام مي­رسانند، همچون ناظري  مقتدر در تمامي سطوح سازمان­ها حضور يافته و حيطه معرفتي مدير را توسعه داده و بينش وي را براي اتخاذ تصميمات صحيح مهيا مي­سازد (طالقاني، 1382، ص 2). به علت گستردگي و پيچيدگي موجود در سيستم­ها، مديران اطلاعات و متخصصان اطلاعاتي به سيستم­هاي اطلاعاتي يعني سيستم­هايي كه به كمك ابزارهاي رايانه­اي و فنآوري اطلاعات به گرد­آوري اطلاعات و پردازش سيستم­ها مي­پردازند، روي آورده­اند. البته سيستم­هاي اطلاعاتي به آن نقطه نرسيده­اند كه بتوانند فكر كنند، برنامه­ريزي كنند و به چگونگي تغييرات واكنش دهند. هنوز چندين اتاق براي افراد كه  اين سيستم­ها را اداره مي­كنند وجود دارد. بايد توجه داشت كه فقط يك اقليت كوچكي از اين افراد عملاً سيستم­هاي رايانه­اي  يا سيستم­هاي فن آوري اطلاعات را طراحي مي­كنند. تعداد زيادي از اين افراد كاربر نهايي هستند مانند مديران، كاركنان اداري و ديگران كه از رايانه در زمينه­هاي شغلي خود استفاده مي­كنند (فولي و همكاران[2]، 1998، ص 23).

انبوه اطلاعاتي كه در پايگاه­هاي داده شركت­ها ذخيره مي­شود اكثراً آنقدر زياد هستند كه براي مديران، بي معني (و غير قبل استفاده) مي­شوند. اين آنارشي  هرج و مرج در حجم انبوه اطلاعات نياز به يك سيستم اطلاعاتي براي رده بندي و تقسيم­بندي آن براي استفاده هر چه بيشتر از آن مي­باشد. سيستم­هاي اطلاعاتي ريشه در تصاوير غارها دارند و اعضاي يك قبيله با استفاده از اين سيستم­هاي بسيار اوليه داد و ستد هاي خود را انجام مي­دادند. وقتي ميزان دادوستدها اندك و تعداد افرادي كه با يكديگر ارتباط برقرار مي­كنند انگشت شمار باشد مي­توان كارها را با استفاده از اين سيستم­ها انجام داد، اما چنانچه ميزان معاملات افزايش پيدا كند و افراد بيشتري نيز در اين فعاليت­ها در گير شوند، سيستم­هاي مورد استفاده بايد به مراتب پيشرفته­تر باشد ( بهان و همكاران، 1377، ص 6).

بايد توجه داشت كه سيستم­هاي اطلاعاتي با مديريت اطلاعات تفاوت دارند، بطوريكه سيستم­هاي اطلاعاتي در خدمت مديريت اطلاعات تحت عنوان سيستم­هاي اطلاعات مديريت قرار گرفته و از آن استفاده مي­كند (واتسون و همكاران[3]، 2010). سيستم­هاي اطلاعاتي به معني گردآوري، ذخيره، پردازش، پردازش اشاعه و استفاده از اطلاعات است اين مساله به نرم افزار و يا سخت­ افزار محدود نمي­شود بلكه اهميت انسان و هدفهايش را در استفاده از فن­آوري، ارزش­ها و معيار­هايي كه در اين انتخاب به كار مي­رود را در نظر دارد. همچنين ارزيابي نهايي از اينكه اين ابزار وسيله­اي براي رسيدن به هدف­هايش بوده­ اند يا خير را در برمي­گيرد. در صورتي كه هدف از مديريت اطلاعات ارتقاي كارآيي سازمان از طريق تقويت توانايي­هاي آن براي برآورد نيازهاي دروني و بروني آن در يك وضعيت فعال و پويا، تثبيت شده است. ....


1-Jankowski

[2]-Foley et al

2- Watson et al

...

سيستم­هاي اطلاعاتي مديران را قادر مي­سازد تا با سازمان، محيط و يكديگر ارتباط بيشتر و بهتري برقرار نمايند. فايده­هايي كه اين سيستم­ها براي فرايند مديريت دارند، به شرح زير مي­باشد:

1.  مشاركت بيشتر در تصميم گيري

مديران براي ايجاد ارتباط بين خود بايد مقداري وقت و نيرو صرف كنند. با استفاده از سيستم­هاي پيشرفته اطلاعاتي، مي­توان مقدار وقتي كه در اين راه صرف مي­نمايند يا تلاشي كه آنان در اين باره  مي­كنند، كاهش داد به ويژه زماني كه مديران از نظر فيزيكي در فاصله دور از هم قرار دارند. براي مثال كسي كه مي­خواست محصول جديدي را توليد و عرضه نمايد يك پيام الكترونيكي در رابطه با ويژگي محصول جديدي را كه مي­خواست توليد و عرضه نمايد، فرستاد و در رابطه با آن از افراد مختلف نظر خواهي كرد. او بيش از 150 پيشنهاد از هر گوشه از جهان دريافت كرد، كه تقريباً همه آن­ها از كساني بودند كه با وي هيچ آشنايي نداشتند. گذشته از اين، نتيجه تحقيقات نشان مي­دهد كه سيستم­هاي پيشرفته اطلاعاتي باعث مي­شود كه تماس­هاي بين مديران رده بالا و پايين سازمان افزايش يابد. مديران رده مياني سازماني مي­توانند به صورتي مستقيم با مدير تماس بگيرند، و يك معاون مي­تواند به صورت مستقيم با مهندس يك طرح بر قرار نمايد. در يكي از بزرگ­ترين خرده فروشي­هاي دنيا كه انواع شيريني و شكلات توليد و عرضه مي­كند، كاركنان واحد­ها و شاخه­هاي مختلف سازمان با استفاده از سيستم ارتباط الكترونيكي به صورتي مستقيم با مدير عامل تماس مي­گيرند و ديدگاه­هاي خود را درباره محصولات شركت رقيب و واكنش مشتريان به اطلاع وي مي­رسانند. شركت زيراكس توانست با استفاده از اين سيستم، مشاركت مديران ارشد را در تصميم گيري­ها از پانزده نفر به حدود يكصد نفر برساند.

2.  افزايش سرعت در تصميم گيري

استفاده از سيستم­هاي اطلاعاتي باعث مي­شود كه زمان و وقت كمتري صرف مسائل مربوط به تصميم­گيري شود، تكرار پيام­ها كاهش يابد و گروه­هاي ذي نفع مي­توانند به­صورت مستقيم با يكدگير تماس برقرار­كنند. براي مثال، شركت زيراكس توانست زمان جلسه يا گردهمايي را (بااستفاده از سيستم كامپيوتري جديد) كاهش دهد. پيش از تشكيل جلسه هيچ لازم نيست كه نوشته يا كاغذي بين افراد و دواير رد و بدل شود. هر واحدي طرح خود را به صورت پيام الكترونيكي، پنج روز پيش از تشكيل جلسه، ارائه مي­دهد و هر يك از مديران عالي اجرايي آن را مطالعه مي­كنند. زمان جلسه كوتاه است زيرا هر يك از آنها پيش از آن به حد كافي، براي مساله مورد نظر وقت صرف كرده­اند. ...

...

 

5. پيشينه پژوهش

در اين بخش پيشينه پژوهش­هاي ايراني و خارجي موجود در زمينه سيستم­هاي اطلاعاتي و قابليت­هاي سازماني به ترتيب سال بررسي شده است.

2-5-1. پيشينه خارجي

چن[1] (2012)، به بررسي هم افزايي منابع فناوري اطلاعات در قابليت­هاي سازماني و عملكرد سازماني پرداخت و نتيجه گرفت كه سرمايه گذاري در فناوري­هايي چون سيستم­هاي اطلاعات، بر عملكرد شركت، قابليت­هاي سازمان و مزيت رقابتي شركت تاثيرگذار هستند. او از ديدگاه منبع محور به اين موضوع پرداخته است و بيان كرده است كه اين قابليت­هاي نقش مهمي در بكارگيري استراتژي­هاي كسب و كار دارد كه در نيازهاي مشتريان منعكس مي­شود.

پارك و همكارانش[2] (2012)، در پژوهششان با عنوان قابليت­هاي سازماني و ادغام فناوري اطلاعات براي دستيابي به مزيت رقابتي بيان كردند كه در جامعه متلاطم امروزي، ادغام شبكه­هاي اطلاعاتي با استفاده از قابليت­هاي سازماني بين شركت­ها، باعث مي­شود تا نزيت­هاي رقابتي در بازار جهاني براي آن شركت­ها ايجاد شود.

گويال[3] (2011)، در پژوهش خود با عنوان رويكردهاي توسعه سيستم­هاي اطلاعاتي، بيان كرده است كه سيستم­هاي اطلاعاتي در مقياس بزرگ جهاني توسط كسب و كارهاي كوچك و متوسط گسترش يافته اند اما بسياري از كسب و كارها منابع كافي براي برقراري استانداردهاي توسعه اين سيستم­ها در اختيار ندارند.

هانگ و همكاران[4]  (2010)، در پژوهش خود به بررسي چگونگي ايجاد قابليت­هاي سازمان از طريق همراستا كردن فرآيندها و ايجاد فربهنگ يادگيري سازماني در شركت­هاي تايواني پرداختند و نتيجه گرفتند كه فرهنگ يادگيري سازماني از طريق قابليت­هاي سازماني بر عملكرد سازمان تاثير مي­گذارد و همچنين همراستا كردن فرآيندها بطور مستقيم و غير مستقيم بر عملكرد نيز تاثيرگذار هستند.

انگري و ميگيرو[5] (2010)، در پژوهششان با عنوان انطباق تكنولوژي­هاي سيستم ارتباطي و اطلاعاتي در كسب و كارهاي كوچك و متوسط، نتيجه گرفتند كه پذيريفتن اين سيستم­ها براي افزايش رقابت­پذير بودنشان، ضروري است. علاوه بر اين، استفاده از اينگونه سيستم­ها در كسب و كارهاي كوچك و متوسط، دسترسي به بازارهاي بين المللي را براي آن­ها تسهيل مي­نمايد.

 


1 - Chen

[2]-Park et al

[3]-Goyal

4 -Hung et al

5 -Ongori & Migiro

...

 

خريد

درباره اين فايل انتقادي داريد؟

راه هاي تماس با ما:

تماس با ما

شماره تماس : 09010318948

 

 

خريد

برچسب ها : مباني نظري سيستم هاي اطلاعاتي مديريت , مباني نظري و پيشينه پژوهش سيستم هاي اطلاعاتي مديريت